سفارش تبلیغ
صبا ویژن


بیداری اسلامی در بستر تاریخ(قسمت دوم)
| نظر

بیداری اسلامی در بستر تاریخ(قسمت دوم)
سید مهدی موسوی

بخش دوم: گفتمانهای دینی

1? گفتمان سلفی گری افراطی – تکفیری

یکی از جریان های دینی که در قرون میانی به تدریج در حوزه اندیشه و مذاهب اسلامی اثر گذاشت و خط فکری جدیدی را بنیان نهاد جریان سلفی گری است که در عصر اخیر نه به عنوان یک مکتب فکری خاص با یک سلسله اصول و فروع عقیدتی بلکه به شکل یک جریان گذشته گرای فکری با یک ساختار سیاسی ویژه شناخته می شود.[1]bidari-eslami

سلفی گری در معنای لغوی به معنی تقلید از گذشتگان، کهنه پرستی یا تقلید کورکورانه از مردگان است، اما سُلَفیه (Salafiyye  اصحاب السف الصالح) در معنای اصطلاحی آن، نام گفتمانی است که تمسک به دین اسلام جسته، خود را پیرو سلف صالح می دانند و در اعمال، رفتار و اعتقادات خود، سعی بر تابعیت از پیامبر اسلام(ص)، صحابه و تابعین دارند. آنان معتقدند که عقاید اسلامی باید به همان نحو بیان شوند که در عصر صحابه و تابعین مطرح بوده است؛ یعنی عقاید اسلامی را باید از کتاب و سنت فراگرفت و علما نباید به طرح ادله ای غیر از آنچه قرآن در اختیار می گذارد، بپردازند. سلفی گری دارای شاخه های متعددی است که حداقل می توان از دو نحله سلفی گری افراطی – تکفیری و سلفی گری معتدل نام برد. در این بخش به قسم اول یعنی سلفی گری افراطی – تکفیری پرداخته می شود و گروه دوم سلفی گری معتدل جداگانه بحث خوهد شد.[2]

در اندیشه سلفیون افراطی، اسلوبهای عقلی و منطقی جایگاهی ندارد و تنها نصوص قرآن، احادیث و نیز ادله مفهوم از نص قرآن برای آنان حجیت دارد.[3] آنها با عقل، فلسفه، اجتهاد، تصوف و عرفان و هر گونه نو آوری به عنوان بدعت مخالفت می‌کنند. سلفی ها پایبندی شدیدی به ظاهر خود دارند، به گونه ای که برخی از آنها حتی داشتن شکل و شمایل خاص را برای یک مسلمان واجب می دانند. سلفی‌گری؛ پدیده‌ای انحصارطلبانه و مدعی مسلمانی که همه را جز خود کافر می‌داند. آنها با به تن کردن جامه سلف صالح که همان پیشینیان و صحابی رسول خدا هستند، با حذف دیگران از جامعه و کنار گذاشتن آنها به‌ سوی یگانه شدن پیش رفته و از سویی دیگر، با ادعای وحدت، شمشیر تکفیر و تفرقه را کشیده و جامعه را به سوی چند دستگی می‌کشاند.

“محمد ابو زهره” می‌نویسد:«مقصود از سلفیّه، کسانی هستند که در قرن چهارم هجری ظاهر شدند. آنان تابع “احمد بن حنبل”، – کسی که عقیده سلف را زنده و برای آن، جهاد کرد- بوده و گمان می‌‌کردند که تمام آراء و اعتقاداتشان، به احمد بن حنبل منتهی می‌‌گردد. آنگاه در قرن هفتم‌، این روش، توسط شیخ الاسلام ابن تیمیه احیا شد. او با اضافه کردن مسایلی به آن، شدیداً مردم را به این روش دعوت می‌کرد. آنگاه در قرن دوازده، آرای او در جزیره العرب توسط محمد بن عبدالوهاب احیا شد که تاکنون وهابیان آن را زنده نگه داشته‌اند»[4]

یکی از نقاط عطف تفکر سلف‌گرایی ظهور ابن تیمیه حرّانی است. او بعد از آنکه به جای پدرش بر کرسی تدریس و اِِفتاء نشست، عقایدی در مسائل توحیدی و جانبداری از اهل حدیث و پیروی از سلف و مخالفت با سایر گروه‌های فکری و فرقه‌های کلامی و فقهی اظهار داشت که در میان مسلمانان اختلاف شدیدی درباره افکار او پدید آمد تا جایی که برخی او را به عنوان رهبر فکری خویش پذیرفتند و برخی نیز او را به شدت انکار کردند و عقاید او را بدعت دانستند و فتوا به قتل یا حبس او دادند. تفصیل دید‌گاه‌ها درباره او مجال دیگری می‌طلبد.بعد از وفات ابن تیمیه نیز افکار او مورد توجه اهل حدیث به ویژه حنبلی‌ها بود و شاگردانش بر مبنای عناصر فکری او دعوت سلفیه را پایه ریزی کردند. در واقع او پلی برای وصول به مذهب سلف صالح به شمار می‌آید. [5]

ذهبی، دانشمند بلند آوازه عصر ابن‌تیمیه، در نامه‌ای خطاب به وی می‌نویسد: «ای بیچاره! آنان که از تو متابعت می‌‌کنند در پرتگاه زندقه و کفر و نابودی قرار دارند. نه این است که عمده پیروان تو عقب‌مانده، گوشه‌گیر، سبک‌عقل، عوام، دروغگو، کودن، بیگانه، فرومایه، مکار، خشک، ظاهر الصلاح و فاقد فهم هستند؟! اگر سخن مرا قبول نداری، آنان را امتحان کن و با مقیاس عدالت، بسنج. تا کی سخنان ناشایست خود را بالاتر از احادیث صحیح بخاری و صحیح مسلم می‌شماری؟ ای کاش، احادیث آن دو کتاب، از اعتراض تو در امان مانده بود. تو، گاهی آن‌‌ها را تضعیف کرده و بی‌‌ارزش می‌‌کنی و گاه توجیه نموده و انکار می‌‌کنی! آیا وقت آن نرسیده است که از جهل و نادانی دست برداری و توبه کنی؟ بدان که مرگت نزدیک شده است. به خدا قسم؛ گمان نمی‌‌کنم تو به یاد مرگ باشی، بلکه کسانی را که به یاد مرگ هستند، تحقیر می‌کنی!… تو با من که دوستت هستم، این چنین برخورد می‌‌کنی؛ پس با دشمنانت چه خواهی کرد؟! به خدا سوگند؛ در میان دشمنانت، افراد صالح و شایسته و عاقل و دانشور، فراوان هستند؛ چنان‌که در بین دوستان تو افراد آلوده، دروغگو، نادان و بی‌‌عار، زیاد به چشم می‌خورند.»[6]

در قرن دوازدهم هجری قمری، محمدبن عبدالوهاب نجدی (1206- 1115?ق) با طرح مجدد ادعای بازگشت به اسلام اصیل، اندیشه پیروی از سلف صالح را بار دیگر به عرصه منازعات کلامی آورد. او با استناد به «بدأ الاسلام غریبا و سیعود غریبا» معتقد بود که اسلام اصل نخستین را در غربت یافته است؛ ازاین رو، وی با آنچه خود آن را بدعت و خلاف توحید می خواند، به مبارزه برخاست و مسلمانان را به سادگی اولیه دین و پیروی از سلف صالح دعوت می کرد و مظهر بارز سلف صالح او نیز امام احمدبن حنبل بود. یکی از آثار عبدالوهاب، التوحید و مختصر سیره الرسول نام دارد. نهضت وی جنبه ضد حکومت عثمانی یافت و پس از آن که امرای سعودی نجد – که حنبلی مذهب بودند – به آیین او گرویدند، وی برای فرمانروایی عثمانی خطرساز گردید و لذا محمدعلی پاشا، خدیو مصر، از جانب سلطان عثمانی برای سرکوب آنان مامور شد. اما علیرغم این سرکوب، با گذر زمان، پیروان محمدبن عبدالوهاب بر نجد و حجاز تسلط یافتند و دولت سعودی کنونی را تشکیل دادند.[7] سلفیه بعد از محمد بن عبدالوهاب به صورت یک شکل و ساختار سیاسی درآمد و هم پیمانی وی با محمد بن سعود پایه گذار حاکمیت آل سعود در عربستان به این روند تسریع بخشید. پیوند میان علما و حاکمان سعودی گرچه دچار تغییر و تحول شده است و شیوخ وهابی از برخی اختیارات خود از جمله بازداشت و امر قضا بازماندند اما در عین حال هنوز هم از وضعیت و جایگاه خوبی در نظام سیاسی سعودی برخوردار هستند.[8]

سلفیه افراطی امروز به گروه های مختلفی تقسیم می شوند که از مهمترین گروه های آن سلفی های جهادی است و سازمان القاعده از جمله آنان است. القاعده به عنوان یک گروه بنیادگرای مذهبی مدعی است به دنبال اجرای دقیق قوانین و سنن اسلامی است. ریشه‌های فکری این گروه به جماعت تبلیغی، مکتب دیوبندی و سلفی‌گری برمی‌گردد. القاعده بر مبنای آموزه‌های سلفی توانست به عنوان پدیده‌ای اجتماعی، اعتقادی و سیاسی در جهان اسلام، به خصوص خاورمیانه، ظهور کند. هرچند اندیشه و عمل این جریان اجتماعی در خود جهان اسلام و بیرون از حوزه تمدنی آن با چالشی جدی و اساسی مواجه شد، با این حال، طیف‌ها، قشرها و لایه‌هایی از هویت مذهبی در کشورهای مسلمان ضمن استقبال از چنین اندیشه‌ای، بسترهای لازم را برای رشد و گسترش آن فراهم کرده‌اند.[9] در کشورهای مسلمان افغانستان، پاکستان، عراق، لبنان و ترکیه نیز با اینکه اکثریت مردم علاقه‌ای به این تفکر و جریان ندارند، بسترهایی وجود دارد که شرایط لازم را برای رشد القاعده در این کشور آماده کرده است.[10]
ادامه مقاله



نویسنده : سید مهدی موسوی
تاریخ : جمعه 94 مرداد 16
زمان : ساعت 2:42 عصر



مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
Design By : Ashoora.ir





پایگاه جامع عاشورا